دو ساله دیگه پاییز که میشه بی اختیار نمیرم تو اتاق جمشید.. میترسم برام تکراری بشه. میترسم بیقراریش رسوخ کنه تو دل و جونم و تموم پاییز دلم گرفته باشه. دلتنگی مسریه.
هیچ جا پاییزش مثل تهرون نمیشه. طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند..
قالب نو مبارک :) همین که تابستون با این افتاب سردرد اورش تموم میشه جای خوش حالی هست پاییز طرفای ما پاییزه، نه زمستونه نه تابستون...از اون اب و هواهایی که کولر بزنی سرده نزنی گرمه:)) مدیرجوان هستم از فارس:))
مرسیی :)
احسنت ب اون میگن پاییز . ما اینجا فقط یکی دو هفته پاییز داریم:)
شبا زیاد باشه که خوبه. همش ماه هست و ستاره. تابستون اصن معلوم نیست کی شب میشه کی صب. مهمونی هم خوب نیست, هی باید منتظر باشی تموم شه:)) تو کل پاییز فقط با ساعتش مشکل داره -_- با ساعت چیکار دارین آخه:))
شب تاریکه نمیشه عکاسی کرد . روز حس بهتری داره انرژی داره . هرجایی دلت بخاد میتونی بری . اما شب این طوری نیس . اره خب اون جور مهمونی ها کلا خوب نیستن در کل :))
ظهر دو ساعت میخابی بیدار میشه ک بری بیرون میبینی شب شده چرا اخه :))
ولی قبول دارم روز حس و انرژی بهتری داره. حالا هر چقدر گرم :)) :)) الان که بیشتر فکر میکنم زیاد هم شب باشه خوب نیست. آدم حوصلش سر میره. ساعت 5 عصر شب میشه تا 6 صب :\ خیلیه:))