@ نرگس نیم ساعت سر پیچیدگیش با همکارم حرف زدم، تهش میگم: منم از درد خودم زیر پست نوشتم! میگه: وقتی تو ذهنت یه بُعد خاص از موضوعه و شروع میکنی به پرداختن به یه موضوع دیگه صرفا بخاطر قابل فهم بودنش یعنی داری خودت رو تنبل پرورش میدی. یه لحظه یاد حرفش افتادم با تعریفش الان حس میکنم تو نمیخای ذهنت درگیر این تنبلی شه. :)
منم فکر نمیکنم یه همچین مسئله ای رو صرفا به خاطر اینکه اتفاق افتاده نوشته باشین. حتما رو قضیه عمیق شدین. واس همین وقتی کامنتا رو خوندم تعجب کردم که چرا هیچ کس سعی نکرد حداقل از نگاه خودش یه دریافت شخصی داشته باشه. و خب این بده به نظرم.
@ هلما فکر میکنم دیگ مفاهیم از واژه ها فراتر رفتن. خیلی سخته توضیح دادن. فقط باید درک کرد. بعد اگر ادما درک مشترکی داشتن، فقط یه نشونه کافیه تا بهم بگن: هااااان. اون مفهومه. اره اره گرفتم.
اتفاق، اتفاق معمولیای بود. نکتهاش، تلاش برای بیان موضوع هرچند ساده به یه روش خاصه.
بغض کردم