یعنی این پست تهش بود! ولی بازم به نظرم خوبه:| من انقدر شبا خواب میبینم که حاضرم نصف زندگیمو بدم ولی دیگه تا اخر عمر کاملا از پروسه خواب معاف باشم! چیه واقعا؟:/ ادم حس از چاله به چاه داره:| از این زندگی در میایم میفتیم وسط یه زندگی دیگه:|
تازه بدتر اینکه تو خواب هم خوابت ببره و پاسبان بیاد سراغت، بعد بفهمی خواب دیدی و از خواب پاشی توی خواب اول دوباره پست بدی که این دفعه واقعا پاسبان بیاد .... یکم شبیه فیلم اینسپشن شد :)
هیییییم.. من بعضی وقتها که آرامش ندارم، چشمامو میبندم و هی یه موقعیت خوب رو تجسم میکنم وقتی خوابم برد ادامه همون فضا و موقعیت رو تو خواب میمونم.. از بچگی رو خوابام تسلط دارم مگر در موارد نادر. ولی چون هرشب خواب میبینم کلافه میشم..
تنها دلخوشیم خوندن کتابه. وقتی کتاب میخونم انگاری منم جزو خود شخصیتها هستم. پیش میاومد که چند ساعت میخوندم یهو چشمو برمیگردوندم میدیدم هنوز تو آسایشگاهم. تو رمان کوری چندین بار این حسو تجربه کردم
خیلی جالبه و جالب ترش میدونی کجاس؟ دو تا پسر توی پست حضور دارن. یکیش علیرضاس که در اوج بی تفاوتی به پست کامنت گذاشته یکیشم رامین هست که پستش زیر پست لینک شده و هر دوی این پسرها الان سربازن:| کلید اسرار، این قسمت: خود را از پست های صخره دور نگه دارید:|
قانون جذبه دیگه. در مورد هرچی حرف میزنی اونا واقعی میشن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.