عین این فیلمایی که به شخصیت اصلیش میگن فقط یه روز از عمرت مونده، سعی کن از این یه روز بهترین استفاده رو بکنی، من هم تمام تلاشم این بود که از این یه هفته مرخصیم به بهترین شکل استفاده کنم؛ و خداروشکر استفاده کردم. خیلی بیشتر از تصورم. سارا رو دیدم. علی و هاجر و میلاد رو دیدم. علی اپلای بلژیکاش درست شده و این ماه قراره بره. میشه گفت تقریبا آخرین باری بود که میدیدمش برای مدتها. استاد عزیزم رییس دانشکده شده، رفتم حضوری بهش تبریک گفتم. پرنا تو یه کافیشاپ باریستا شده رفتم اونو دیدم. امیرحسین رفته سربازی باهاش حرف زدم کلی. مصطفی تهرانه، باهاش حرف زدم. امین شدیدا درگیر کاره با این حال رفتم دیدمش. یه نمایشگاه عکس رفتم؛ با موضوع مینیمال. ساناز و امیررضا رو دیدم. دو تا فیلم دیدم. کلی آهنگ گوش کردم. تو کارای خونه کمک کردم. کلی نون خریدم :)) سعی کردم تا جایی که میتونم اینجا باشمو پست بنویسم (سه چهار تایی پست آماده نوشتم محض اطلاع). میخوام بگم خیلی از این یه هفتهام استفاده کردم و از این بابت خیلی خوشحالم. سخته حرفم
- چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۰۲ ب.ظ
نکن همچین دیگه بابا !
من تازه میخواستم بیام با لودگی خاص خودم بنویسم:یکی اینور دو تا اونور :)
برو مادر جان. ناهار نوش جونت:-D ایشالا به سلامتی برگردی:) پشت خطوط تماس میبینمت دفعه بعد:-D